جمعه, 28 ارديبهشت 1403

cloop

telegram

aparat instagram

A+ A A-

بخش دوم : مدارس علميه

1 ـ مدرسه دارالشفاء
در جوار حرم حضرت معصومه (س) و مدرسه فيضيه قم ، مدرسه اي وجود دارد به نام مدرسه علميه دارالشفاء كه پس ازپيروزي انقلاب اسلامي به طور كلي تخريب و به شكل بسيار زيبا بازسازي شده است و هم اكنون مركز مديريت حوزه علميه هم در آن قرار دارد. اين مدرسه مدت مديدي مسكن و مأواي حضرت امام بوده است . ايشان پس از ورود به قم و حضور در مدرسه فيضيه به حجره اي وارد شدند كه مشترك بوده و ايشان به جهت اين كه به دنبال حجره اي انفرادي بوده اند پس از چندين بار حجره عوض كردن عاقبت در مدرسه دارالشفاء حجره مورد نظر خود را پيدا مي كنند. اين حجره سال هاي سال حل تجمع دوستان و ياران ايشان بوده و حضرت امام خاطراتي از اين ايام نقل مي كنند. ايشان دريكي از بيانات خود مي فرمايند:

صبح كه مي شد قبل از آفتاب اين طلبه هاي اهل علم بايد فرار كنند بروند در باغات و شب برگردند توي حجره هايشان .شما نمي دانيد كه به ما چه گذشت در اين زمان ها. من در مدرسه دارالشفاء حجره داشتم . رفقاي ما يك عده اي بودند وآنجا مجتمع مي شدند و مي نشستند و درد دل مي كردند. چند روز كه اين اجتماع بود يك شخصي آمد (كه خدا از اوبگذرد) آمد نشست اينجا و گفت كه خوب است كه اينجا اجتماع نكنيد كه چطور و فلان . با ملايمت گفت ، رفقا هم باشوخي با او صحبت كردند و رفت . فردا يك نفر كارآگاه آمد، ايستاد دم در، گفت كه آقايان اينجا نبايد باشند اگر باشند چه خواهد شد. كه از فردا ما نتوانستيم . چند نفر جمعيت هفت ، هشت نفر بود اجتماع نبود ما نتوانستيم اين پنج شش نفر، هفت هشت نفري كه بوديم در مدرسه دارالشفاء در آن حجره بمانيم ، صبح كه مي شد يواش مي رفتيم در منزل يكي از آقايان آنجا يا مثلاً دوره آنجا مجتمع مي شديم و با هم درد دل مي كرديم . به همه بد گذشت و سخت گذشت .»

2 ـ مدرسه فيضيه
نام فيضيه براي مردم ما نامي آشناست . چرا كه انقلاب اسلامي ايران كه حادثه اي عظيم در اين قرن بود از دل فيضيه جوشيد و در فيضيه ادامه يافت و به نقاط ديگر رسيد.

نام فيضيه با نام امام عجين است . همه جاي اين مدرسه بوي امام مي دهد. آيت الله جبل عاملي در خاطرات خودچنين مي گويند:

«زماني عده اي از دراويش آمده بودند و بعضي از حجره هاي مدرسه فيضيه را به قصد اقامت تصرف كرده بودند.بيرون راندن آنها با اشكالاتي روبرو شده بود. امام در اين قضايا حريف بودند. ايشان بعد از مشاجره با دراويش ، سيلي محكمي به گوش يكي از آنها زدند و همين مقدمه بيرون راندن آنها شد و آنها را از مدرسه بيرون كردند.»

امام به اين مدرسه و حضور در آن عشق مي ورزيد به طوري كه در يكي از سخنراني هاي خود به كتيبه اي كه قبلا بر سردر فيضيه نصب شده بوده است اشاره مي كنند و مي فرمايند:

«در اين مدرسه فيضيه اگر يك وقت ملاحظه كنيد آن دري كه از مدرسه فيضيه مي خواهد وارد بشود به صحن مطهرحضرت معصومه ، يك كتيبه داشت ، من حالا سي سال نديدم آن را، يك كتيبه آنجا دارد آن كتيبه را آن وقت كه ما درمدرسه بوديم گفتند كه يك عده اي از آن كارشناس هاي خارج آمدند و اينها را بررسي كردند و گفتند اين را در هيج جاي ديگر نمي توانند درست كنند براي اين كه اين مركب از چند جور رنگ هايي هست كه هر كدامشان يك پخت خاص دارد كه اگر كم و زياد بشود فرق مي كند يكيش چند درجه حرارت مي خواهد، يكيش چند درجه حرارت و اين جوري اين را درست كردند. آن وقت كارشناس هاي ما و صنّاع ما طوري درست كردند كه اين چند جور حرارت را طوري درست كردند كه روي اينجا خراب نشده ، آنها نقل كردند گفتند كه اين اصلاً قابل قيمت كردن نيست براي اين كه دنياديگر نمي تواند اين را درست كند.»

بنابراين فيضيه را بايد جداي از ديگر مراكز قم مورد بررسي و معرفي قرار داد و هر گوشه آن به نوعي مرتبط با امام است . مدرس فيضيه ، صحن فيضيه ، حجرات فيضيه ، مدخل ورودي صحن حضرت معصومه به فيضيه و...الف : مدرس و مدرسه فيضيه

يكي از اماكني كه حضرت امام در آن به تدريس اشتغال داشتند مدرسي است كه امام در آن درس اخلاق مي گفتند.آيت الله محمد رضا توسلي در خاطرات خود در خصوص درس اخلاق امام مي گويند:

«هنگامي كه رضاخان دستور داد حجاب از بين برداشته شود، مجالس وعظ و روضه و تعزيه از بين بروند و همه معممان عمامه از سر برداند، هيچ كس جرأت نكرد كه پاسخي به عمل او بدهد. در آن زمان تنها كساني حق عمامه برسر گذاشتن داشتند كه جواز تدريس در حوزه علميه قم را گرفته بودند. در آن شرايط حضرت امام در مدرسه فيضيه قم ،درس اخلاقي گذاشتند كه در جلسه هاي آن ، مردم را موعظه و نصيحت مي كردند. كم كم عده حاضران در اين جلسه هاي فزوني گرفت و علما و بازاري ها و حتي مردم عادي از شهرهاي مختلف براي شركت در اين درس خود را به قم مي رساندند.

كار به جايي رسيد كه مأموران رضاخان ، طبق نقشه اي حساب شده ، به مدرسه ريختند و تقاضاي تعطيل درس راكردند، امام فرمودند:

من تعطيل نمي كنم . اگر شما بياييد و جلوگيري كنيد، من ديگر تكليف ندارم . اما تا وقتي كه من قدرتس داشته باشم ،تكليف ايجاب مي كند كه اين درس را ادامه بدهم .

سرانجام درس به مدرسه مرحوم حاج ملاصادق ، يكي از مدارس دور افتاده قم ، منتقل شد. در ابتداي ورود من به قم ،اين درس در روزهاي پنجشنبه و جمعه در مدرسه فيضيه ادامه داشت و حدود هشت سال اين درس ادامه پيدا كرد. بعدافرادي كه نظير آنها در هر صنفي پيدا مي شود، كساني كه نمي توانستند ببينند كه انساني چنين در قلب هاي مردم نفوذپيدا كرده است ، به بهانه هاي مختلف كار مي كردند كه درس اخلاق تعطيل شود. به اين صورت كه اعلام مي كردند:«امروز در اين مجلس ، روضه خواني داريم .» و در سر كلاس درس ، مرتب فاتحه مي خواندند. به اين ترتيب ، كاري كردندكه امام درس را تطيل كردند. در هنگام تشكيل شدن كلاسها، قبل از ايام حوزه ، طلبه ها را نصيحت مي كردند:

خودتان را مهذب كنيد. تهذيب اخلاق قبل از علم تهذيب است و اگر انسان بخواهد از علمش استفاده كند، اول بايدمهذب شود.

در درس اخلاق امام علاوه بر طلبه ها و اهل عمل ، ديگر طبقات مردم هم شركت مي كردند. گاهي اوقات سخنان حضرت امام چنان اثر مي گذاشت كه اشك ها بر روي گونه ها جاري مي شد و صداها به گريه بلند مي شد.

يكي از روزها، هنگام ورود امام ، زيلويي به عرض يك متر سر راهشان انداخته بودند. امام كفشهاي خود را در آوردندكه از روي زيلو عبور نكنند. در همان هنگام يكي از طلبه ها ـ كه از علاقه مندان درس امام بود ـ وارد شد و از روي زيلو عبور كرد. امام به ايشان فرمودند: با كفش وارد نشويد، اين مخصوص نماز است ».ب : مدخل ورودي مدرسه فيضيه

مدرسه فيضيه چهار درِ ورودي دارد. كه يك درِ آن به صحن حرم حضرت معصومه باز مي شود و ورود و خروج امام به مدرسه فيضيه در روزي كه سخنراني مهيج و پرشور عصر روز عاشوراي سال 1342 بود از اين در، صورت گرفت كه آن سخنراني در خاطر كليه افرادي كه در آن مجلس حضور داشتند باقي مانده است .


مرحوم آيت الله عبدالمجيد ايرواني در خاطرات خود مي گويد:
«روز پانزده خرداد كه امام در مدرسه فيضيه آن سخنراني را ايراد فرمودند با آن سيل جمعيتي كه از تمام شهرهاي دور ونزديك به قم آمده بودند شايد يك ساعت طول كشيد كه به واسطه ازدحام جمعيت ، امام از در فيضيه تا آن سكو كه محل سخنراني ايشان بود رسيدند، آن هم به اين صورت كه مردم امام را روي دست مي آوردند.

پس از سخنراني ها، ما خوف اين را داشتيم كه بر اثر فشار زياد مردم خداي نكرده عارضه يا كسالتي براي امام پيش بيايد. لذا تصميم گرفتيم كه در مراجعت ، امام را از دري كه بين مدرسه و حرم بود به بيرون ببريم . به آقا عرض كرديم شما از اين در تشريف ببريد. فرمودند: «نه خير از همان طرف كه آمدم بايد بروم .» به آقاي اشراقي متوسل شديم ، كه به ايشان عرض كرد، باز امام فرمودند: «نه خير از اين جا بايد بروم .»

ما متوجه نبوديم نظر امام چيست ، نظر ايشان شايد اين بود كه يك وقت عده اي خيال نكنند امام اين حرفهاي تند را زدو از آن طرف در رفت . بالاخره دوستان توصيه كردند كه آقا همه شما را مي شناسند كه كسي نيستيد كه حرفي را بزنيد وبرويد، غير از اين ها تمام خيابان ها پر از جميعت است و ماشين اصلاً راه نمي تواند برود. تا بالاخره امام پذيرفتند. از در كه خارج شدند عده اي براي زيارت امام فشار آوردند كه به دنبال ايشان بيايند. چند نفر از افراد بسيار قوي و متدين تهران پشت سر امام زير بغل ايشان را گرفتند كه سريعاً امام را از مسجد اعظم به پل آهنچي برسانند تا از آنجا سوار ماشين شوند، امام با عصبانيت دستهايشان را فشار دادند و فرمودند، «مگر عروس مي بريد؟ برويد كنار!»ج : صحن فيضيه

حضرت امام پس از بازگشت از تبعيد و حضور پيروزمندانه در شهر قم به جهت كثرت مراجعات و تعداد زياد ديداركنندگان ، ملاقات هاي عمومي خود را به مدرسه فيضيه انتقال دادند. و هر هفته روزهاي پنجشنبه و جمعه افرادكثيري كه به شوق ديدار امام به اين شهر سفر مي كردند در اين مدرسه امام را زيارت مي كردند و اين برنامه تا زماني ادامه يافت كه چند نفر از ملاقات كنندگان بر اثر كثرت جمعيت و ازدحام بيش از حد مصدوم و برخي فوت شدند. وامام به واسطه اين كه به مردم آسيبي نرسد ملاقات هاي خود در فيضيه را تعطيل نمودند.3 ـ مدرسه حاج ملاصادق

در خيابان چهارمردان قم كه هم اكنون به خيابان انقلاب معروف است ، مدرسه اي وجود داشت كه هم اكنون تخريب شده و قرار است به شكل بسيار زيبايي ساخته شود. اين مدسه به مدت چند سال محل تدريس درس اخلاق امام بوده است . حضرت امام پس از آن كه به سبب فشارهاي حكومت رضاخان و بعضي از مقدس نماها و كج انديشان درس خود را از مدرسه فيضيه به آن محل انتقال دادند، به اين محل هم راضي نشدند و آن درس را هم به بهانه اي تعطيل كردند.

آية اللّه سبحاني در اين خصوص چنين نقل مي كنند:

«اولين درسي كه پس از درگذشت مرحوم حائري از طرف طلبه ها و فضلا و شخصيت هاي فهميده با استقبال روبه رو شد،درس اخلاق ايشان بود. اين درس در عين اين كه بعدي اخلاقي و عرفاني داشت ، از مسائل سياسي نيز دور نبود، به همين دليل ، شهرباني قم درس را تعطيل كرد. حضرت امام نيز حوزه درس را به مدرسه حاج ملاصادق منتقل كردند.بخشي از نتايج اين درس ، كتاب «اربعين » ايشان است كه خلاصه بحث هاي اخلاقي خود را نگاشته اند. روزي از ايشان سؤال كردم : «براي درس اخلاق از چه كتاب هايي بهره مي گيريد؟»

فرمودند:
قرآن و كتاب هاي حديث . يادآور شدم : «احياء العلوم ؟»

فرمودند:
در آغاز كار مراجعه كردم ، ولي شيوه بحثهاي آن را نپسنديدم .»

اضافه کردن نظر


اوقات شرعی


    
  اذان صبح
  طلوع خورشید
  اذان ظهر
  غروب خورشید
  اذان مغرب
اوقات به افق :    

 aparat.png - 5.56 کیلو بایتکانال رسمی آپارات

aparat.com/banaee_ir

telegram.png - 11.95 کیلو بایتکانال رسمی تلگرام

telegram.me/banaee_ir

instagram.png - 61.01 کیلو بایتصفحه رسمی اینستاگرام

instagram.com/banaee.ir

cloop.png - 91.16 کیلو بایتکانال رسمی کلوب

cloob.com/banaee.ir

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

DESIGNED BY ICTDREAM